تکنولوژی بلاک چین در بیت کوین برای ایجاد ارز دیجیتال غیرمتمرکز و یک سیستم پرداخت همتا به همتا شکل گرفت و در طی سال های فعالیت خود توانست امنیت و کارایی خود را در برابر سیستم های موجود نشان دهد. غیرمتمرکز کردن پول در بیت کوین، گامی انقلابی در جهت رسیدن به دنیای غیرمتمرکز بود که در آن سازمان ها و نهادها قدرت دستکاری در فعالیت های مالی کاربران را نداشتند. برای بعضی از کاربران، دنیای رمزارزها تنها به خرید و فروش بیت کوین یا اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال در صرافی ها ختم می شود. این افراد علاقه ای به بحث های پیشرفته تری که در پشت پرده انجام می شود ندارند و تنها می خواهند از نوسانات این بازار به درآمد برسند. اما برخی دیگر ترجیح می دهند، با پیشرفت های این حوزه و مسائل فنی نیز آشنا شده و از این طریق فرصت های بیشتری برای کسب درآمد پیدا کنند. اصطلاح DAO یا سازمان خودگردان غیرمتمرکز هم یکی از این مباحث پیشرفته در دنیای رمزارزها است که آشنایی با آن می تواند مزایای خاص خود را داشته باشد.
در ابتدا میبایست اشاره نمود که سازمان خودگردان غیرمتمرکز یک سازمان با مالکیت عمومی است که در بستر بلاک چین فعالیت می کند. هر دائو دارای یک هدف مشترک است و مدیریت فعالیت ها در جهت رسیدن به آن هدف توسط عموم فعالان سازمان انجام می شود. تصور کنید همه ابرشرکت ها و غول های فناوری که امروز آنها را می شناسیم، به صورت غیرمتمرکز اداره شوند. در این صورت هیچ شرکتی نمی تواند به تنهایی تصمیمی بگیرد که منافع بخش زیادی از جمعیت جهان را به خطر بیندازد. به عنوان مثال گوگل نمی تواند هیچ بخشی از اطلاعات خود را برای عده ای خاص فیلتر کند و همه کاربران از سرتاسر جهان، به همه اطلاعات گوگل دسترسی خواهند داشت. و همچنین شرکتی مانند فیس بوک نخواهد توانست اطلاعات شخصی کاربران خود را به فروش بگذارد و برای چنین کاری، به موافقت اکثریت اعضا نیاز خواهد داشت.
کلمه ی DAO مخفف عبارت Decentralized Autonomous Organization است که در منابع فارسی از آن با معادل هایی نظیر سازمان خودگردان غیرمتمرکز، سازمان نامتمرکز خودمختار، سازمان مستقل غیرمتمرکز یا دائو نام برده می شود. DAO را می توان سازمانی در نظر گرفت که هیچ شخص یا نهاد واحدی روی تصمیمات آن کنترل کامل ندارد. در چنین سازمان هایی همه چیز توسط اعضا و به شکلی کاملاً غیرمتمرکز انجام می شود. مفهوم Dao توسط گروهی از توسعه دهندگان در سال ۲۰۱۶، با الهام از کریپتوکارنسی های غیرمتمرکز به وجود آمد. نام اولین دائو، The DAO بود که در آوریل ۲۰۱۶ مورخ فروردین 1395، بر روی شبکه اتریوم راه اندازی شد. فروش عمومی توکن این سازمان، یک ماه به طول انجامید و توانست بیش از صد و پنجاه میلیون دلار سرمایه جذب کند. در آن زمان، این بزرگ ترین کمپین جذب سرمایه در دنیای کریپتو بود.
دائو مجموعه ای از چندین قرارداد هوشمند بارگذاری شده در بستر یک بلاک چین است و از طریق قوانین تعریف شده در قرارداد، مدیریت مردمی فعالیت ها را امکان پذیر می کند. DAO به افراد همفکر از سراسر جهان کمک می کند تا بدون نیاز به اعتماد به یک مدیر یا رهبر، مدیریت فعالیت های مجموعه و سرمایه آن را به شکل مناسب انجام دهند. در چنین شرایطی دیگر هیج مدیر عاملی وجود ندارد که بتواند سرمایه شرکت را برای انگیزه های شخصی خود خرج کند یا اطلاعات نادرست را به سرمایه گذاران ارائه کند. قوانین دائو به صورت کدهای برنامه نویسی در بلاک چین قرار می گیرند و از آن جایی که اطلاعات قرارداده شده در بلاک چین قابل دستکاری نیستند، این قوانین همیشگی است. در دائو سرمایه گذاران بدون نیاز به اعتماد به یکدیگر می توانند از اجرای قوانین تعیین شده مطمئن باشند.
اعضای جامعه دائوها، پیشنهادات خود را برای عملیات ها و سازوکارهای آتی مطرح می کنند و سپس این پیشنهادات را میان اعضا به رأی می گذارند. پیشنهاداتی که به حدنصاب از پیش مشخص شده ای از اجماع برسند، تأیید خواهند شد و به وسیله قراردادهای هوشمند اجرایی می شوند. ویتالیک بوتِرین بنیان گذار اتریوم، با عنوان DAOs و DACs که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، در آن زمان می توانستیم یک DAO را در قالب یک سازمان منسجم بزرگ در نظر بگیریم که در بطن آن، یک پروتکل نرم افزاری عملکرد اصلی را عنوان می کرد و اتوماسیون اصلی را در مرکز آن قرار داده و انسان ها در لبه این سیستم جای داشتند.
نحوه فعالیت DAO
قوانین دائوها توسط تیم اصلی که از اعضای کامیونیتی تشکیل شده، از طریق قراردادهای هوشمند تعیین می شود. این اسمارت کانترکت ها چهارچوب اصلی نحوه عملکرد Dao را تعیین می کنند. زمانی که این قوانین بر روی بلاکچین قرار گرفتند، نوبت به منابع مالی می رسد. دائو باید نحوه دریافت سرمایه و اعطای حاکمیت را تعیین کند؛ این موضوع معمولاً توسط توکن دائو انجام می شود. بدین صورت که سازمان توکن های خود را می فروشد و از این طریق به جذب سرمایه برای خزانه خود می پردازد. سرمایه گذاران با داشتن این توکن ها، حق رای به نسبت سرمایه خود به دست می آورند. زمانی که جذب سرمایه انجام شد، دائو آماده توسعه یافتن می شود. در این نقطه زمانی که کدها برای توسعه سازمان نوشته شدند، دیگر قابل تغییر نخواهند بود. زیرا قبلاً اعضای دائو از طریق رأی دهی برای قوانین آن، به اجماع رسیده اند.
زیرساخت اصلی برای فعالیت دائو قرارداد هوشمند پروژه است که تمامی قوانین DAO در آن نوشته شده است و از طرفی تمامی سرمایه سازمان در آن نگهداری می شود. زمانی که این قراردادهای هوشمند به بلاک چین اضافه می شوند هیچ کس قادر به تغییر دادن آن ها نیست مگر این که تغییر مورد نظر در رأی گیری نظر اکثریت را جلب کرده باشد. این مسأله باعث می شود که امنیت دارایی های موجود در دائو حفظ شود و قوانین فعالیت برای همه روشن باشد. توکن حاکمیتی یا Governance Token مؤلفه مهم دیگر در دائو است که در قراردادهای هوشمند ایجاد می شود. سرمایه گذاران می توانند توکن حاکمیتی DAO را با فعالیت در شبکه و با خرید آن از صرافی های مختلف مثل صرافی ارز دیجیتال رابکس به دست آورند. این توکن ها ابزاری برای شرکت در رأی گیری ها و ارائه پروپوزال ها هستند. پروپوزال ها سومین بخش اصلی کار دائو هستند. افراد می توانند با داشتن توکن های حاکمیتی پروپوزال های خود در ارتباط با تغییرات مورد نیاز را در شبکه ارائه کنند و سایر کاربران با داشتن توکن حاکمیتی نظر خود را در ارتباط با پروپوزال اعلام کنند. در DAOهای مختلف میزان رأی مورد نیاز برای تأیید یک پروپوزال متفاوت است و در قوانین قراداد هوشمند تعیین شده است.
مراحل راه اندازی پروژه DAO را میتوان بصورت زیر در نظر گرفت:
• ایجاد قرارداد هوشمند اولین مرحله برای راه اندازی پروژه دائو است. در این مرحله باید قوانین حاکمیتی اصلی بر روی یک قرارداد هوشمند تبیین شوند.
• تأمین مالی دومین قدم برای راه اندازی این پروژه ها است. در این مرحله باید هزینه های لازم برای راه اندازی پروژه از طریق مشارکت عمومی جمع آوری شود.
• پیاده سازی ، در نهایت نوبت به پیاده سازی پروژه بر روی یک بلاک چین می رسد.
از آنجایی که تمام رأی گیری های یک DAO بر بستر بلاک چین انجام می شود، رأی هر کدام از کاربران نیز تا ابد در این پایگاه داده ی غیرمتمرکز ثبت می شود. هر رأی نیز به آدرس کیف پول دیجیتالی که در زمان رأی گیری از آن استفاده شده منتسب است و برای همین می توان فهمید که کدام آدرس های کیف پول در رأی گیری شرکت کرده است. از طرف دیگر برخی از پروژه های جدید برای توزیع عادلانه ی رمزارز بومی خود، بخشی از آن را به رایگان در بین کاربران اکوسیستم رمزارزها پخش می کنند که به آن ایردراپ یاAirdrop گفته میشود. برخی از این پروژه ها رمزارزهای خود را به کسانی ارسال می کنند که در زمان تست و توسعه از سرویس هایشان استفاده کرده اند. اما برخی دیگر نیز تصمیم می گیرند رمزارزهای رایگان خود را به کسانی بدهند که قبلاً در پروژه های شناخته شده ی دیگر فعالیت داشته اند.
مزایای DAO را میتوان در موارد زیر دانست:
1. اولین مزیت DAO در ساختار خودگردان و غیرمتمرکز آن است. در این سازمان ها تصمیمات توسط تمام اعضا گرفته می شود و به صورت خودکار اجرایی می شود.
2. تصمیم جمعی دومین مزیت سازمان های غیرمتمرکز است. در چنین حالتی حتی افرادی که سهم کمی از توکن های پروژه را در اختیار دارند می توانند در آن نقش آفرینی کنند.
3. شفافیت سومین ویژگی مثبت DAO است که از مستقر شدن آن در بلاک چین نشأت می گیرد. تمامی اطلاعات پروپوزال ها در اختیار همه قرار دارد و قراردادهای هوشمند پروژه به صورت شفاف موجود است و قابل دستکاری نیست.
4. در سازمان خودگردان غیرمتمرکز از آن جایی که همه در پروزه سهیم هستند، در برابر تصمیمات گرفته شده نیز احساس مسئولیت می کنند. این مسأله باعث می شود که هوش جمعی برای ادامه فعالیت پروژه در نظر گرفته شود که به صورت کلی می تواند برای پروژه مفید باشد.
معایب DAO را نیز میتوان به موارد زیر تقسیم بندی نمود:
1. یکی از اصلی ترین مشکلان DAO مربوط به کدنویسی قرارداد هوشمند است. تمامی قوانین مدیریتی پروژه در این کد ها گنجانده می شود و مسئولیت نگهداری و توزیع سرمایه جمع آوری شده نیز بر عهده آن است. وجود مشکل در کد نوشته شده می تواند منجر به از دست رفتن دارایی های کاربران شود. پروژه The DAO مثال خوبی برای این مسأله است. وجود باگ امنیتی در کد این پروزه باعث شد سرمایه بسیار زیادی از خزانه به سرقت برود که نتیجه آن هاردفورک شبکه اتریوم و ایجاد اتریوم کلاسیک بود.
2. دومین عیب سازمان های خودگردان غیرمتمرکز این است که برای انجام کوچکترین تغییرات در پروژه نیاز به فرآیند رأی دهی است. این موضوع اگرچه اصل اساسی این سازمان ها است اما وقت گیر و هزینه بر است و به همین دلیل باعث کندی روند فعالیت می شود.
3. اختصاص یافتن حق رای به میزان توکن های کاربران یکی دیکر از مشکلات DAO است. این مسأله باعث می شود هر شخص یا سازمانی که بیشترین تعداد توکن ها را در اختیار دارد مدیریت پروژه را در اختیار بگیرد و این به نوعی باعث متمرکز شدن پروژه می شود.
4. همانند سایر پروژه های ارز دیجیتال، سازمان های خودگردان غیرمتمرکز نیز از منظر قوانین دولتی در پرداخت مالیات و جلوگیری از جرائم مختلف با مشکل روبه رو هستند. این مسأله باعث شده است که دولت ها با ایجاد دائوهای مختلف مخالف باشند و به نظر می رسد تا زمان رسیدن به یک راه حل میانه این مشکلات همچنان پابرجا باشد.
مجموعه ای از ابزارها به عنوان استاندارد در اکثر دائوها به کار می رود. این ابزارها به کاربران امکان می دهند تا یک خزانه را ایجاد و مدیریت کنند، حاکمیت را معرفی کنند، به مشارکت های مهم پاداش ارائه دهند و با جوامع در بحث و گفتگوهای مستمر تعامل داشته باشند و در نهایت مسیر چشم انداز DAOها را هموارتر می کند.
این ابزارها عبارتند از:
• پلتفرم Gnosis Safe : کیف پول های چندامضایی از این ابزار برای مدیریت خزانه و سرمایه های جامعه استفاده می شوند.
• پلتفرم Snapshot : پلتفرم رأی گیری حاکمیتی خارج زنجیره ای
• پلتفرم Discourse : انجمنی یا Forum که معمولاً برای بحث و تبادل نظر درباره پروپوزال های حاکمیتی استفاده می شود.
• پلتفرم CollabLand : ربات هایی که دسترسی توکن محور و ارائه انعام به چت ها و گفتگوهای گروهی را فراهم می سازد.
• پلتفرم Coordinape : یک بازی که تعیین می کند کدام یک از شرکت کنندگان مستحق دریافت پاداش توکن است.
• پلتفرم Parcel : پلتفرمی برای مدیریت خزانه و رصد و ارسال آسان پرداخت ها
• پلتفرم SourceCred : ابزاری برای رصد مشارکت اعضای جامعه و ارائه پاداش به اعضای فعال
• پلتفرم Mirror : تأمین بودجه پروژه های نوآورانه از طریق جذب سرمایه عمومی
• پلتفرم Tally : داشبورد حاکمیتی برای رصد سابقه رأی گیری روی زنجیره ای در پروتکل های مختلف
• پلتفرم Boardroom : مرکز حاکمیتی برای مدیریت هولدرهای توکن به منظور منسجم کردن تصمیم گیری های مهم
• پلتفرم Sybil : ابزاری برای ایجاد و رصد نمایندگی حاکمیت روی زنجیره
• پلتفرم RabbitHole : ابزاری برای ارائه پاداش توکنی به ازای انجام وظایف مشخص درون زنجیره ای